۱۳۹۴ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

شعر نوروزی بهارانه 2

مژدگانی دوستان، از رَه بهاران می‌رسد --- موسم دیدار یار و وصل جانان می‌رسد

رودها لب‌ریزِ آب و دشت‌ها پُرگل شدند --- آری اکنون بهترینِ روزگاران می‌رسد

پای‌کوبی، جشن سوری، آتش و سرخی آن --- غم ز دل‌ها می‌برد، زردی به پایان می‌رسد

شادمان، قاشق‌زنان، پوشیده‌رو، در کوچه‌ها --- کودکی با دستِ پُر، از رَه خرامان می‌رسد

دوستی از سر کنید ای دوستان، نوروز شد --- قدرِ شادی گر ندانی، غم شتابان می‌رسد

یار را دَربَر بگیر و جام را در دست خود ---  چون دَمِ دل‌دادگان و شادخواران می‌رسد

خودپسندان را رها کن بعد از این در وَهم خویش  ---  «آریا» اکنون زمان خاک‌ساران می‌رسد
***

از مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی ۱۳۹۲: مجموعه غزل، قصیده و..،، دفتر یکم_ویرایش یکم، ص ۶۵

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر