۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه

در خِرَد کوش...

اَرج دارد باده و مِي، بعد ازاين هُش‌يار باش
بانگِ شب‌هنگام خُم را بشنو و بيدار باش

گر که دانا نيست هم‌خوارت، تو با او مي مخور
در خِرَد کوش و جهان را نقطه‌ي ِپَرگار باش

---
از مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی 1393: ص 121

۱۳۹۴ شهریور ۲۵, چهارشنبه

سیاهی...

از اين‌ سو کِرم‌هايِ لول خورده  /*/  از آن سو، زنده‌هايي هم‌چو مُرده

نگاهِ ديو و اهريمن ز هر سو  /*/  دلِ انسان و پاکان را فِسُرده



از مجموعه شعر محمد رضا محسنی، 1393: ص 

۱۳۹۴ شهریور ۱۵, یکشنبه

سزای نیکی و بدی...

هم‌چو پِژواکِ صدا باز آيَدت
نيکي از نيک و، بَد از بَد زايَدت

از دَرون يا از بُرون بيني سزاش
هَر کُنش را واکُنش مي‌شايَدت



از مجموعه اشعار محمد رضا محسنی 1393: ص 111